(به نام او) با سلام و آرزوی موفقیت برای شما داوطلب عزیز کنکور کارشناسی ارشد؛ از اونجاییکه به فرموده امیر مؤمنان حضرت علی (ع) “بهترین کسان براى مشورت، صاحبان خرد و دانش و افراد با تجربه و دوراندیشند“، از سرکار خانم مهندس حسینی، رتبۀ ۱۸ کنکور کارشناسی ارشد برق سال ۱۴۰۲ خواهش کردم تا چند کلمهای برای من و شما دوستان نازنینم بنویسند. من هم به حسب وظیفه، تقریر ایشان را بدون هیچگونه تغییری در سایت قرار دادم تا داوطلبین عزیز از این مشاورۀ ارزنده بهرهمند شوند. امیدوارم خدای مهربون عاقبت همه ما رو ختم به خیر کنه… با آرزوی موفقیت و سربلندی برای شما مصطفی تقوی کنی |
متن مشاوره سرکار خانم مهندس حسینی
تجربۀ داشتن مشاور و دلیل خرید دورههای دیگر:
قبل اینکه برای کنکور ثبتنام کنم بعضی از کانالها و پیجهای اینستاگرامی که مربوط به مشاوره کنکور ارشد بود رو چک میکردم. از بین اون مؤسسات و با مؤسسهای که رتبههای برتر بیشتری داشت تصمیم گرفتم شروع کنم، از همون اول مشاوره گرفتم (حقیقتش موقع اعلام نتایج مینوشتن هر رتبه، کلاس شرکت کرده یا هم کلاس شرکت کرده و هم مشاوره داشته، اونایی رتبههاشون بهتر بود مشاوره هم داشتن). و همچنین تیپ شخصیتیم اینجوری بود که اگر شخصی پیگیر کارم باشه بهتر عمل میکنم و از اونجایی که روند کنکور خوندن خیلی کار یکنواختیه و احتمالاً آدم ناامید میشه فکر میکردم که داشتن مشاوره باعث افزایش انگیزه میشه (البته مشاوری که من در ذهنم ساخته بودم).
طبق تبلیغاتی که داشتن، من فکر میکردم مشاوره به این نحوه است:
۱. به صورت مستمر و با جدیت هر شب وضعیت مطالعهات رو بررسی میکنن که امروز عملکرد خوبی داشتی یا نه؛ که اینجوری نبود. اگر خودت اعلام میکردی که امروز فلان کارها رو کردی ری اکشن میگرفتی. اگر اعلام نمیکردی، در تماسهای هفتگی، پیگیری صورت میگرفت که خب تماسها واقعاً خوب بود (آدم باید صداقت داشته باشه 🙂)، من خودم واقعاً یه جاهایی کم میوردم و چند روز درس نمیخوندم به ددلاین تماس هفتگی که نزدیک میشدم مجدد میخوندم. در کل از این بخش مشاورهام (پیگیر بودن)، راضی بودم.
۲. اما مهمترین نکته در مشاوره بنظرم اینه که مشاور نذاره دانشجوش روی انتخاب درس یا انتخاب منبع، آزمون و خطا کنه (یا اگر هدف اینه که مشاور بفهمه کدوم منبع مناسب این دانشجوش هست زمان آزمون و خطا حداقل کم باشه) من دوبار روی منبع، آزمون و خطا کردم:
۲-۱- روی منبع درس دومی که قرار بود بخونم، آزمون و خطا کردم که با اینکه دورۀ انتخابی پیشنهاد مشاور بود، ولی بیشتر سهلانگاری خودم بود (حقیقتاً گول تبلیغات اون دوره رو خوردم). مشاور به من گفت ویدیوی اول دورۀ x رو ببینم؛ اگر بنظرم خوب بود، باهاش ادامه بدم. من ویدیو اول رو دیدم، به خودم گفتم اصلاً فن بیانش خوب نیست چون بعضی جاها واقعاً مشخص نبود از چه کلماتی استفاده میکنه، ولی فقط بخاطر اینکه رفع اشکال داشت و به ظاهر یک مجموعۀ کامل از تستهای اخیر آماده کرده بودن، دوره رو خریدم. که متأسفانه این دو مورد هم کیفیتش خیلی پایین بود چون رفع اشکال اون دورۀ x به موقع جوابگوی سؤالات نبود و زمانی هم که پاسخ میداد، انگار فقط رفع تکلیف میکرد (البته چون درس اولی که از اون مؤسسه گرفته بودم، رفع اشکالش خیلی خوب بود، روی همین حساب فکر میکردم برای دورههای دیگرشونم هم به همین خوبی رفع اشکال دارن). علاوه بر این، اون مجموعه تستی هم که آماده کرده بودن، همۀ تستها رو نداشت و بعضی از تستهایی هم که داشت حلشون ناقص و یه تعداد کمی غلط بود (که بعدا که کتاب کنترل خطی دکتر تقوی رو گرفتم متوجه شدم کتاب دکتر تقوی از اون مجموعۀ تست، بسیاررررر کاملتر، دقیقتر و بهتر بود). خلاصه اینکه بعد از یک و ماه نیم، دیگه از دورۀ x استفاده نکردم و تنها پیامدش این شد که من یک ماه و نیم از درس کنترل خطی عقب افتادم و مجبور شدم تایم مطالعهم رو بیشتر کنم که بتونم همۀ مطالب رو بخونم 😔. خدا رو شکر انقدر مطالب جدیدی که از ویدیوهای دکتر تقوی یاد میگرفتم برام جالب و جذاب بودن، اصلاً خسته نمیشدم. حتی اگر قرار بود کل روز کنترل بخونم استقبال میکردم ☺.
۲-۲- یک بار هم پیشنهاد خودم بود (پیشنهادم این بود که برای اضافه کردن درس سوم از روی کتاب بخونم که بعدا فهمیدم برای من ویدیو دیدن راحت تره، یک هفته رو در اواخر آذر ماه که زمان مهمی بود (از نظر من)، آزمون و خطا کردم)
درسته هر دو بار سهل انگاری خودم بود اما زمان آزمون و خطای مورد اول زیاد بود و دومی بدموقع بود. بنظرم مشاور میتونست اینجا بیشتر راهنمایم کنه ( این مورد رو رضایت نداشتم). چون بعد از اینکه گفتم این منبع رو متوجه نمیشم، منابع بهتری معرفی کردن، که بنظرم میتونستن از اول، منابع باکیفیتتر رو معرفی کنه، چون دانشجو داره به مشاور اعتماد میکنه که مشاور قراره بهترینها رو بهش معرفی کنه، که وقتش تلف نشه و آزمون و خطا نکنه، که سریعتر نتیجۀ بهتری بگیره. (متأسفانه من مجبور شدم دو هفته قبل از اینکه به مشاور بگم منبع رو متوجه نمیشم، خودم بشینم دربیارم چه منابعی در این درس موجود هستن و خدا رو شکر میکنم یکی از دوستان خیلی خوبم، من رو با سایت خانۀ برق آشنا کرد؛ که لازمه بگم من قبل اینکه به مشاور بگم میخوام از چه منبعی استفاده کنم گفتم که منابع دیگه رو بهم معرفی کنید این منبع رو نمیفهمم، اولین دورهای که معرفی کردن دورۀ دکتر تقوی بود. در واقع خودم میخواستم بگم میخوام با دکتر تقوی بخونم اما میخواستم ببینم خودشون چی معرفی میکنن. که تصمیم بگیرم لازمه مشاورم رو هم عوض کنم یا نه!
۳. بنظرم مشاور باید روز اول برای دانشجو یک لایف استایل مناسب تعریف کنه، ولی متأسفانه مشاورها مثل آبیاری قطرهای اطلاعات میدن (یعنی فقط برای یک هفته برنامه میدن! درسته سیاست مشاوره اینه، اما کنار این سیاست بنظرم لایف استایل هم مهمه). مثلاً مشاورها میگن این هفته تستهای فلان رو بزن، بعد هفتۀ بعدش میگن تستهای علامتدار رو مرور کن! خب مشاورِ من! شما اولش باید میگفتی تستهای مشکل داری رو علامت بزن. من هفتۀ دوم تست علامتدار رو چطوری در بیارم؟! 😐 چون اینا هم درست اطلاع رسانی نشده بود، یه سری از وقتم هم سر اینا رفت (از یه جایی حساس میکردم مشاورهای که گرفتم اون چیزی نیست که مد نظرمه، اما فقط بخاطر اینکه وسط کار ول نکنم و فکر میکردم اگر یه فورس نصفه نیمه بالا سرم باشه بهتر از اینه که هیچ فورسی نباشه، مشاوره رو ادامه دادم). اگر بخوام نمره بدم به نحوۀ مشاوره، فقط به همون تماسهای تلفنی که عملکرد هفته رو میپرسیدن نمره خیلی خوبی میدم. در واقع مشاورم رو عوض نکردم چون این مشاور از شرایط درسی من آگاهتر بود، و با مشاور جدید باز باید سر توضیحات اینکه الان تا کجا خوندم و چطوری خوندم و… وقت میذاشتم. اما در عوضش یه کار دیگه انجام دادم، که در مورد ۴ ذکر کردم.
۴. تنها فایدهای که اون دورۀ x برای من داشت این بود که به لطفش یه سری مطالب رو اشتباه یاد گرفتم و وقتی اصل مطالب رو با ویدیوهای دکتر تقوی یاد گرفتم، یک حجم وسیعی سؤال برام پیش اومد و در یک ایمیل این سؤالات رو از دکتر تقوی پرسیدم، و بخاطر حجم سؤالات زیادم دکتر لطف کردن به بنده وقت رفع اشکال تلفنی دادن. بعد از اینکه حجم زیادی از سؤالات بنده رو جواب دادن، دربارۀ روند مطالعهام برای ایشون گفتم و آقای دکتر خیلی بنده رو راهنمایی کردن، از اونجا تصمیم گرفتم، فورس رو از اون سمت داشته باشم اما مشاورههای درسی رو بیشتر با نظر آقای دکتر پیش رفتم.
توصیۀ مشاورهای از دید من:
در نهایت فکر میکنم مواردی که لازمه دانشجو قبل از شروع کنکور بدونه این موارد است:
۱. داشتن یک لایف استایل مناسب:
• دیدن ویدیوهای با کیفیت
• مرور روزانۀ نکات ویدیوهای روز قبل
• حل تست و علامت زدن تستهایی که نیاز به مرور دارند.
• بعد از اتمام فصل، مرور کلی (بصورت چشمی) و خلاصهنویسی کردن نکات فصل و تستهای علامتدار (برای مرورهای نزدیک کنکور عالیه)
• تسلط به تستهای سالهای اخیر (الزاماً یک بار زدن تستهای سالهای اخیر به معنی تسلط نیست، باید این تستها مرور شوند)
۲. پیگیری از سمت مشاور (اگر شخصیتتون اینو لازم داره)
۳. تعیین تعداد دروس (تعدادی رو انتخاب کنید که بتونید تمام مطالب اون درس رو بخونید)
۴. نحوۀ مدیریت جلسه و روند تست زدن (مدیریت زمان، مدیریت استرس و …، که در ادامه تجربه خودم رو نوشتم)
۵. صحبت کردن دربارۀ دغدغههای ذهنیتون با مشاور یا فردی دیگر. چون آدم در این راه بخاطر یکنواختی کارها خسته و ناامید میشه. منم در روند مطالعهام کلی ناامید شدم. تنها نکته اینه که با همۀ این ماجراها، فقط باید ادامه بدی چون اگر لحظهای از حرکت وایسی در ماراتون عقب میوفتی.
توصیه هشیار بودن در خرید:
۱. اینکه مؤسسات کارنامۀ دانشجوهایی رو منتشر میکنن و میگن این دانشجو کلاس شرکت کرده و مشاوره داشته، به این معنی نیست که کل کلاسهایی که شرکت کرده از اون مؤسسه خریداری کرده بوده! ممکنه فقط یک دوره رو با اون مؤسسه پیش رفته باشه. پس الزاماً همۀ دورههای اون مؤسسه کارآمد نیستن.
۲. همیشه اولین جلسۀ هر دوره بهترین جلسۀ اون دوره است و کیفیت بقیۀ جلسات ۸۰ درصد جلسه اول است (البته غیر از محصولات خانۀ برق، که انصافا تمام جلساتشون به بهترین کیفیت ممکنه. تمام محصولاتی که من از خانۀ برق تهیه کردم واقعاً واقعاً بهترین کیفیت رو داشتن هم از نظر علمی، هم از نظر ظاهری، هم از نظر کیفیت به اشتراکگذاری، هم از نظر مالی که واقعاً ارزش چنین محصولاتی خیلی بیشتره).
۳. خدمات جانبی کنار دوره، ممکنه به اون خوبی که تبلیغشونو میکنن نباشن. نمونه اش همون موردی که من گفتم. گول جملاتی مثل “اگر اینو بخونید نیازی به منبع دیگه ندارین” رو نخورید. شما حتی اگر بهترین ویدیوها رو هم ببینید (که از نظر من محصولات سایت خانۀ برق هستن) بازم نیاز دارین برای آرامش ذهنی خودتون و تقویت مهارتهاتون و محک سطح علمیتون تست حل کنید. پس به یه مرجع که تستها رو کامل حل کرده باشن هم نیاز دارین که من با توجه به آزمون و خطایی که داشتم، کتابهای دکتر تقوی رو مفیدتر از بقیه منابع دیدم (هرچند سر کنکور به این حرف دکتر تقوی که گفتن یکبار دیدن ویدیوها برای ۱۰۰ زدن کافی است رسیدم 🙂)
۴. متأسفانه همۀ رتبههایی که در کانالها منتشر میشه متعلق به اون مؤسسه نیست. کافیه شما فقط یک بار با اون مؤسسه در ارتباط بوده باشین! حتی یه دورۀ خیلی کوچیک هم ازشون گرفته باشین (فارغ از اینکه اون دوره رو خونده باشین یا نه)، دیگه به عنوان شاگرد اون مؤسسه شناخته میشین و به محض اینکه کارنامه و رتبهتون رو براشون ارسال کنید، به عنوان تبلیغ از شما استفاده میشه ( البته من چون این موضوع زمان منتشر شدن رتبهها برام اتفاق افتاده بود، زمان منتشر شدن قبولی فقط کارنامهام رو برای دکتر تقوی و مشاوری که از ابتدا هر هفته پیگیرم بود ارسال کردم. اما بعد از انتشار رتبهها با یکی از مدرسان دیگه درباره بحث دیگری صحبت میکردم، که حین چت ازم پرسیدن رتبهام چند شده و متأسفانه بدون اجازۀ بنده چت بنده رو در کانال تلگرام و صفحۀ اینستاگرامشون منتشر کردن و به عنوان شاگردشون از من یاد کردن با اینکه من از دورهشون استفاده نکردم و صرفاً به اشتباه خریداری کرده بودم.
تجربه روند درس خوندن:
من از ۲۱ خرداد شروع کردم. اما تا آبان ماه شاغل بودم. در روز ۷ ساعت مطالعه میکردم. تمام مهمونیهای خانوادگی رو شرکت میکردم. ۳ بار هم حین مطالعۀ کنکور مسافرت رفتم (هر بار هم یک هفته تقریباً مسافرتم طول میکشید).
• مرجع مدار من از مؤسسۀ دیگهای بجز خانۀ برق بود که ۶ فصل داشت. بسته به حجم فصل و تعداد تستی که تو کنکور ازش اومده، بین ۱ تا ۴ هفته طول میکشید که یک فصل رو بخونم و تمام تستهای کنکور اون فصل رو از سالی که کنکور برگزار شده بود بتونم بزنم. روند خوندم به این شکل بود: معمولاً روزی ۱ ساعت و نیم الی ۲ ساعت ویدیوها رو میدیدم و جزوه مینوشتم. تمام نکات جزوه رو مینوشتم، ۳ الی ۴ ساعت وقت میبرد. معمولاً روز اول ویدیو میدیدم. روز بعد، اول نکات ویدیوی قبلی رو مرور میکردم، بعد ویدیوهای جدید رو میدیدم. یک روز هم تمام مطالب رو چشمی مرور میکردم و خلاصۀ تمام نکات اون فصل رو مینوشتم. حتی روند حل تستهایی که بنظرم سخت بود رو هم مینوشتم. بعد تستهای اون فصل رو حل میکردم. روزی ۱۵ تا تست اون فصل رو حل میکردم. با این روند خوندن، تقریباً از ۲۱ خرداد تا ۱۰ مرداد، کل مدار رو جمع کردم و از اون به بعد روزی ۱ ساعت مدار رو مرور میکردم. از اول جزوهام مجدد میخوندم، اگر نکتۀ جدیدی در خلاصهام نبود اضافه میکردم و مجدد تستهای کنکور اون فصل رو حل کردم و تستهایی که مشکل داشتم رو علامت زدم. تقریباً این روند تا ۲۰ مهر ادامه داشت. بعد اون تا اخر دی ماه، خلاصه هام رو مرور میکردم و تستهای علامتدار رو سعی میکردم مجدد بزنم. از بهمن دفترچهای تست زدم و خلاصه هامو مرور میکردم تا روز کنکور. خب با این روندی که من پیش اومدم، توقع داشتم که مدار رو ۱۰۰ بزنم. یا اگر سخت بود، حداقل ۸۰ بزنم. ولی خب برای ۲ تا سؤال کنکور ۴۰۲ که اصلاً ایده نداشتم (یا حداقل نمیدونستم از کدوم نکات جزوهام باید استفاده کنم). اول گفتم خب من حتماً درست مدار رو نخوندم، ولی وقتی به روندی که مدار رو جلو اومدم نگاه میکردم، بنظرم چیزی کم نگذاشته بودم. احتمالاً مشکل از جای دیگری بود. بنظر خودم بعضی نکات رو عمیق و ریشهای یاد نگرفته بودم، که نتونستم با اینکه این همه وقت گذاشتم درصد خیلی بالایی رو کسب کنم. حدوداً ۴۳ درصد مدار زدم، درسته مدار ۴۰۲ سخت بود اما منم خیلی براش وقت گذاشته بودم، توقع بیشتری از خودم داشتم.
• مرجع کنترل من، اول کار مرجع x بود، از ۲ مرداد باهاش شروع کردم، ۱۳ شهریور سوئیچ کردم به مرجع کنترل خانۀ برق. قرار بود روند مطالعۀ کنترل هم به این صورت باشه: ویدیوهای هر فصل رو که دیدم، مرور کنم و تستهای کنکورش از ابتدا تا انتها رو بزنم، و در نهایت هم خلاصهنویسی کنم. اما وقتی شروع کردم، در روند تدریس و حل تست داخل ویدیو تناقض وجود داشت! انگار یه روند رو پایه میگرفتن ولی بعدش یه چیز دیگه حل میکردن. انگار روند حل تست رو حفظی میگفتن. بعضی سؤالات رو هم اصلاً حل نمیکردن. میگفتن روند حلش اینه! حالا چالشهایی که مواجه میشدی با اون حل رو دیگه خودت باید رفع میکردی. که خب من تقریباً بعد از ۳ فصل دیدن از اون مرجع کلاً به درک خودم از کنترل شک کرده بودم و میگفتم من اصلاً نمیتونم تست کنترل بزنم! دائم به مشاورم میگفتم من کنترل یاد نمیگیرم، میگفتن برو جلو درست میشه. به یکی از دوستانم این موضوع رو گفتم، گفت مرجعت رو عوض کن. خلاصه در حین خوندن درسای کنکور، سرچ میکردم که چه مراجعی وجود داره برا کنترل، تا وسط فصل ۴ که پیش رفتم، دیگه به مشاورم گفتم میخوام مرجعم رو عوض کنم و بالاخره وسط شهریور مرجعم رو عوض کردم. مشاور بهم گفت باید هفتهای ۱۵ ساعت از ویدیوهای دکتر تقوی رو ببینم که بتونم تموم کنم وگرنه کنکور رو خراب میکنم. یعنی انگار با مسئولیت خودم دارم مرجع رو عوض میکنم. گفتن، این زمانی رو که میخوام برای ویدیو دیدن بگذارم رو میتونم بگذارم و یه درس دیگه بخونم مثلاً سیگنال. اونجوری محافظه کارانهتره. من گفتم نه میخوام کنترل بخونم. هم ضریب کنترل بیشتره هم من بالاخره دانشجوی کنترلم، پس باید در درس کنترل پایۀ علمی قوی داشته باشم. از ۱۳ شهریور سوییچ کردم به مرجع کنترل دکتر تقوی. چون مشاور اصرار داشت زودتر ویدیوها تموم بشن (که من فکر میکنم واقعاً یه جاهایی لازم نبود)، روند کنترل خوندنم با روند مدار خوندنم فرق داشت. به من گفتن از فصل ۱ شروع کن، فصل مقدمه (فصل صفر) رو نمیخواد ببینی، ولی من از همون فصل صفر شروع کردم. انیمیشنهایی که تو فصل صفر بود، تا آخرین فصل کاربردی بودن! خیلی خوشحالم که از همون اول اول شروع کردم (شاید یه کم باور نکردنی برسه ولی متنی که در ادامه میخونید عین واقعیته). من ویدیوها رو میدیدم، جزوه مینوشتم، (تمام نکاتی که دکتر میگفتن) برای فصلهای اول (تا پایان فصل ۳)، اول ویدیوی روز قبل رو مرور میکردم بعد ویدیوی جدید رو میدیدم. ولی چون مهر ماه تموم شده بود و مشاور میخواست حتماً تا پایان آذر ماه ببندم این درس رو، از اول آبان، من فقط هر روز ویدیوها رو با دقت نگاه میکردم. سعی میکردم خوب گوش بدم که نکات یادم نرن، ولی واقعاً خدا خیر به دکتر تقوی بده، تو تمام ویدیوها، تمام نکات مهم رو چندین بار مرور میکنن، جوری که حتی اگر نرسیدی مرور کنی دیدن ویدیوها کافی باشه برات. اینقدر جذاب درس دادن که، من با اینکه استرس زمان رو داشتم. اما اصلاً خسته نمیشدم از ویدیوها. هر نکتۀ جالبی که میدیدم. میگفتم چه قدر قشنگ، پس منطق این موضوع این بوده. ما قبلاً چه قدر حفظی اینا رو یاد گرفتیم. ریشۀ مطالب رو تو ویدیوها میشد دید. من دقیقاً ۱۳ آذرماه ویدیوهای کنترل دکتر تقوی رو بدون مرور، فقط دیدم. جَسته گریخته مطالب یادم بود اما همش میگفتم باید مرور کنم. قرار شد کنترل رو روزی ۱ ساعت مرور کنم (ولی ۱ ساعت خیلی کم بود) و در زمان باقی مانده یا سیگنال بخونم یا آمار و معادلات، یک هفته سیگنال رو از روی کتاب خوندم، چون واقعاً وقت تحقیق درباره مراجع ویدئویی خوب سیگنال رو نداشتم. دیدم برام سخته. گفتم ریاضی میخونم. قرار شد نکته و تست بخونم. که زمانشون کم باشه و بتونم تموم کنم. من ویدیوهای نکته و تست آمار رو فقط دیدم، اما چون نکته و تست معمولاً سطحی درس رو میگن خیلی چیزی یاد نگرفتم. برای همین برنگشتم مرورش کنم. پیشنهاد دادن معادلات بخونم. اما اول دی ماه بود تقریباً یک ماه مهم رو از دست داده بودم. قطعا اون زمان اولین اشتباه من آخرین اشتباهم بود.
دوتا راه داشتم. یکی اینکه معادلات بخونم و کنترل رو کمتر مرور کنم. و باید آمار رو هم مرور میکردم؛ راه دیگر هم اینکه فقط کنترل رو مرور کنم. برای اینکه تصمیم بگیرم چه کاری درسته، نشستم ایمیلهای مشاورهای که به دکتر تقوی زده بودم رو از اول چک کردم، (چون در طول روند خوندنم دائم با دکتر در ارتباط بودم هم رفع اشکال هم مشاوره، حتی توصیههای مشاورهای تلفنی که دکتر گفته بودن رو هم نوشته بودم) و همچنین بعضی ویسهای مشاورهای رادیو خانۀ برق رو گوش دادم. گفتم کنترل ضریبش ۴ هست، من یه دور خوندم این درس رو، اگر مرور کنم احتمال اینکه سؤالات درست بیشتری رو بزنم خیلی بیشتره، تا اینکه بیام یه درس دیگه رو دست و پا شکسته یاد بگیرم. حقیقتاً یه کمم ریسک بود (ممکن بود سؤال سخت بیاد یا سؤال اشتباه)، ولی دیگه گفتم توکل کردم به خدا و مرور کنترل رو شروع کردم. یه حسی درونم میگفت اینکار درستتره. از وسط دی ماه مرور کنترل رو شروع کردم تا روز کنکور. اول فصلهایی که حس میکردم یادم رفته رو خوندم. و وقت نشد همه فصلها رو بخونم و حتی نشد همه تستهای کنکور رو برا کنترل بزنم.
برای کنترل نه خلاصهنویسی کردم، نه تمام تستها از ازل تا ابد رو زدم! فقط یک مرتبه تند تند فصلهایی که حس میکردم یادم رفته رو مجدد خوندم (فصلهای بود و نایکویست رو مرور نکردم، با اینکه فصلهای سختی هستن اما اینقدر ویدیوها عالی بودن حس میکردم تسلطم تو این فصلها خیلی بالاست و واقعاً هم بود)
من از بهمن ماه تستهای سالهای اخیر رو خوندم، از سال ۹۰ تا ۴۰۱ ارشد و ۹۵ تا ۴۰۱ دکتری رو خوندم (از روی کتاب دکتر تقوی تستخوانی کردم) و تستهایی که بنظرم سختتر بودن رو علامت زدم و مرور کردم. همزمان روزی ۱ ساعت مرور مدار، و بقیه روز مرور کنترل رو داشتم.
همش تو ذهنم این بود که خیلی بد کنترل خوندم. اونجوری که باید براش وقت نذاشتم، مثل مدار برنامهریزی شده و با حساب و کتاب پیش نرفتم. مدار رو چند بار مرور کردم. دوبار تمامی تستهاشو از ازل تا ابد رو زدم. دوبار هم تستهای علامتدارشو مرور کردم.
وضعیت کنترل رو خیلی بد میدیدم، چون فقط ویدیوها رو دیدم و فقط یه دور بعضی فصلها رو مرور کردم.
اما روز کنکور برای تمام سؤالات کنترل ایده داشتم. ولی مدار دوتا سؤالش اصلاً ایده نداشتم. بعد کنکور به خودم گفتم من این همه برای مدار وقت گذاشتم، چرا تسلطم پایینتر از کنترل بود؟ مجدد که تستها رو بررسی کردم. متوجه شدم کنترل رو ریشهایتر یاد گرفتم. طوری که سؤال رو میدیدم حتی میتونستم بگم طراح اشتباه داشته یا نه. خودم باورم نمیشد در کنترل به این سطح از تسلط رسیدم. حتی بعد از کنکور و حتی الان که تقریباً یکسال از کنترل خوندن من میگذره من هنوزم اون تسلط رو دارم. چون وقتی کسی ازم سؤال کنترل میپرسه میتونم حل کنم سؤال رو. با اینکه کنترل خطی در درسهای ارشد دوره نمیشه. بنظر من تنها چیزی که باعث این موضوع شده منبع درس کنترل من بود. خیلی مراقب باشین که چه مرجعی رو شروع میکنید، چون ۵۰ درصد موفقیت در کنکور به مرجعی که میخونید بر میگرده.
تجربۀ روز کنکور:
من خودم واقعاً دانشجویی بودم که همیشه بخاطر عدم کنترل استرس و همچنین عدم دقت کافی در محاسبات، نمره از دست میدادم. از روز اولی که شروع کردم به خوندن کنکور، همیشه به خودم میگفتم که هر چه قدر هم تو تلاش کنی بازم سر جلسه اشتباه محاسباتی میکنی و بازم سؤال سخت ببینی خودتو میبازی و اطلاعاتت یادت میره. ولی با اینکه این تفکر رو داشتم، بازم ادامه دادم چون یه ندایی درونم میگفت حتی اگر اینجور شخصیتی داری بازم باید تلاش کنی. من خیلی ناامید داشتم به روند مطالعهام ادامه میدادم. تا اینکه در یکی از ویدیوهای درس کنترل خطی، دکتر تقوی داشتن در مورد مدیریت سر جلسه کنکور به بچهها راهنمایی میکردن. این مطالب رو میگفتن که کسانی که سری کاری میکنن و تستها رو پشت سر هم میزنن، بزرگ ترین اشتباه رو مرتکب میشن! گفتن شاید طراح، تستهای سخت رو اول گذاشته. گفتن کسی موفق هست که گزینشی و selective تست بزنه. گفتن گاهی قرار نیست همۀ تستها رو بزنیم. اگر تستی، سخت اومد بنظرت، فقط ازش عبور کن. اول تستهای ساده رو بزن بعد از اینکه به یک حاشیه اطمینانی رسیدی بعد برگرد و تستهایی که احساس میکردی سخت هستن، اونا رو مجدد بخون و برای حل اونا تلاش کن.
من تنها کاری که برای مدیریت استرسم انجام دادم همین توصیۀ دکتر بود. سر کنکور به هر سؤال سختی رسیدم گفتم خب طراح تستهای سخت رو اول گذاشته بازم، عبور کردم. تست ساده دیدم با دقت حل کردم که درصد اون تست رو از دست ندم تا به حاشیه اطمینان رسیدم.
من ۳ مرتبه از اول سؤالات مدار شروع کردم رفتم جلو تا آخر سؤالات کنترل. دور اول از هر دو درس فقط سؤالات ساده شونو زدم. خیلی هم نشدن. فکر میکنم نهایت ۳ یا ۴ تست از هر درس شد. دور دوم که شروع کردم به خوندن تستها، تستها بنظرم سادهتر میومدن و ایده به ذهنم میرسید. در واقع حس میکنم چون یه بار تا انتها سؤالات رو نگاه کرده بودم و چند تا تست رو حل کرده بودم، هم خیالم از این بابت که برای حل سؤالاتی که بلدم وقت کم نخواهم آورد راحت بود، هم اعتماد به نفسم به حد خوبی رسیده بود. در نتیجه تمرکزم بیشتر شد و راحتتر اطلاعاتم رو بخاطر میوردم. دور دوم تعداد تست بیشتری رو جواب دادم، ۴ یا ۵ تا تست رو زدم. بعد شمردم که چندتا تست از هر درس زدم. دیدم واقعاً یه حد مطلوبی رو جواب دادم (بیش از نصف سؤالات مدار و کنترل رو زده بودم). برای همین رفتم سراغ سؤالاتی که فکر میکردم سختتر هستن. باز توی این دور هم از سؤالی که از بقیه سؤالات بنظرم آسونتر بود شروع کردم و هرچی ایده تو ذهنم اومد رو براش نوشتم، چون خیالم راحت بود که یه درصد معقولی رو کسب کردم. انگار مثل حل تمرین معمولی شده بود برام و با آرامش سؤال رو حل کردم. در نهایت سؤالات سخت هم، یکی پس از دیگری حل شدن. حتی یادمه اون سؤال کنترلی که ζ خیلی بدی داشت رو من اول گفتم این سؤال رو آخر کار اگر وقت شد میزنم. اما وقتی دفعه سوم که خوندمش، دیدم لازم نیست اصلاً دست به قلم شد، فقط با استفاده از نتایج و تحلیلهای انیمیشنی که داخل ویدیوها بود میشه به این سؤال که محاسبات سنگینی داشت جواب داد. در کوتاهترین حالت ممکن من به اون سؤال جواب دادم 😁.
یک نکتۀ دیگه هم که لازم میدونم بگم، توی یکی از تستهای جزوه، دکتر تقوی برای حل اون تست از خط کش استفاده کردن (البته تستهای دیگه هم بودن که در روند حل از خط کش استفاده میکردن)؛ اما این تستی که میگم، فقط با استفاده از خط کش و بدون نوشتن یه کلمه دکتر حلش کردن. من همونجا تصمیم گرفتم با خودم خط کش ببرم، و عین تست جزوه داخل کنکور بود و من با خط کش بدون نوشتن کلمهای اون تست رو هم حل کردم 😅 که خب گرچه من این تست رو جز تستهای آسون برای خودم در نظر گرفتم، اما بعد از کنکور وقتی دوستان دیگه که شاگرد شما نبودن داشتن سر سؤال بحث میکردن، اکثرشون در جواب اون تست اختلاف نظر داشتن و ب نظرشون تست سختی بود 😅 و من فکر میکنم مهارتهای غیرکنترلی که در ویدیوها بهمون یاد دادین، خیلی جاها در ذخیرۀ زمان حتی به من کمک کرد (که دو موردش رو مثال زدم). البته تستهای دیگهای هم بودن که فقط با نوشتن چند عبارت کوتاه به جواب رسیدم. که هم قوت قلب بهم میداد هم زمان خیلییییی ذخیره شد و باعث شد بتونم روی سؤالات سخت عمیقتر فکر کنم و خب میتونم به جرأت بگم که اگر اشتباه محاسباتی نداشتم میتونستم کنترل رو ۱۰۰ بزنم. و واقعاً واقعاً واقعاً واقعاً بدون هیچ اغراقی، فقط یک بار دیدن با دقت، تمام ویدیوهای درس کنترل برای ۱۰۰ زدن کافی بود. من به تمام کسانی که بعد از کنکور با من صحبت کردن فقط یک توصیه داشتم: برای موفق شدن در کنکور فقط و فقط یک کار انجام بدین، به توصیههای دکتر تقوی گوش بدین.
تجربۀ پس از کنکور:
برای انتخاب رشته از دکتر تقوی کمک گرفتم، نکاتی رو ایشون مد نظر داشتن که من اصلاً بهشون فکر نکرده بودم. واقعاً مثل تمام بخشهای دیگه، مشاورۀ انتخاب رشته هم بسیار عالی بود.
توصیه دوستانه:
دوستانی که گرایش کنترل هستند، جبر خطی، کنترل مدرن، آمار و احتمال را در تابستان قبل از شروع ترم اول مرور کنند، همچنین برنامه نویسی پایتون را یاد بگیرند.